جابر از نسل قهرمانان بود، روشنای ذهن او را قلم به تصویر میکشید.
صبح امروز کاش دنیا رنگ دیگر بود، سرپرست خبرگزاری فارس مازندران غم مردم بر سینه داشت، اینچنین شبها و روزهایش ناآرام و پرتلاطم نبود، ای کاش جابر معافی به درد دل خویش هم میرسید.
گویند "گلچین روزگار"، نمیدانم آن سوی پرچین خدا، چه میگذرد که خوبان زمینی آسمانی میشوند و یارای ماندنشان نیست.
هر روز صبح با این پیامک معافی بزرگ بیدار شدم «منتظر خبر شما هستیم فوری فوری» و تب و تاب روزی خبرخیز در من آغاز میشد و هر لحظه شرمسار صدایی که اگر خبری نبود، برای فردایی قدرتمندتر همراهت میشد.
بارها پیش آمده بود که اگر خبر روزانهام از پنج خبر بیشتر میشد و توان ادامه خبرنویسی از خستگی روز را نداشتم از وی گله میکردم و گاهی دلسوزی از اینکه چطور از این همه خبر و فضای خشک و بیروح خبرنویسی خسته نمیشوی، سرپرست شریف فارسیام مهرههای زندگیش را با واژههای خبری چینش کرده بود و من غافل از اینکه روز پایانی تابستانی تبآلود، مهرهای از چیدمان جسم فداکارش لغزیده است و زندگیاش دستخوش طوفان بیرحم بدرودی ابدی.
به پاس همه مجاهدتها، جوانمردیها، خستگیها، و خضوع مثالزدنی، روح جابر باید در دل کاغذهای سپید و در رگ جوهری قلمها، جاودانه شود و ما همکاران خبریاش باید برای آرامش روح پاک و محجوب وی، برای مردم و کشوری که قلب مهربانش برای آنان میتپید به ادامه راه پرافتخارش همت بگماریم.
جابر معافی افتخار خاندانش بود و از کوچک و بزرگ به مهر و عطوفتش امید بسته بودند، خانواده خبری بزرگ معافی در مازندران تاسیس شد و گویا خیال معافی خبر از دنیای اطلاعات و خبررسانی آسوده شد که اینگونه بهت و ناباوری و دردی جانسوز را بر دوستداران خویش تحمیل کرد و همگام با پچپچه برگریزان پاییز به سرزمین نامیرای ذهنهای زیبا پرواز کرد.
فرشته خلیلی خبرنگار فارس قائمشهر